تبیان، دستیار زندگی
عرصه سیاست در دنیا و به خصوص در کشورهای جمهوری همچون یک مسابقه دو است اما در ایران....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اعترافات ویک نکته مغفول مانده!

قضاوت

دیروز اولین جلسه رسیدگی به اتهامات بیش از 30 نفر از متهمان اغتشاشات اخیر از ساعت 9 و 5 دقیقه صبح با تلاوت آیاتی از کلام الله مجید در شعبه 15 دادگاه انقلاب آغاز شد و تا ساعت 12 و 30 دقیقه ادامه یافت. ریاست دادگاه را قاضی صلواتی بر عهده داشت که ساعت 12 و 30 اعلام تنفس عمومی کرد و گفت: جلسه بعدی دادگاه متعاقبا اعلام می شود.

"عبدالرضا محبتی" نماینده دادستان در جلسه دادگاه، کیفر خواست عمومی صادره متهمان را که حدود دو ساعت طول کشید قرائت کرد. سپس دو تن از چهره های سیاسی -محمد علی ابطحی و محمد عطریان فر- به اقرار علیه خود پرداختند و اعترافاتی عجیب و ناگهانی داشتند.

واکنشها:

این اقرارها با واکنش متفاوت رسانه ها مواجه شد. رسانه ها و روزنامه های طرفدار دولت مانند رجانیوز، فارس، کیهان، ایران، وطن امروز و... به استقبال از این اقرارها رفته و  آنها را تاییدی بر اخبار و نوشته های قبلی خود دانستند. در مقابل رسانه های منتقد دولت مانند اعتماد و اعتماد ملی با انتقاد از این اقرارها، اعترافات را بی اعتبار و غیر موجه دانستند. برخی از چهره های سیاسی نیز با استقبال از این دادگاه، آن را ناقص دانسته و دادگاه متخلفین حمله کننده به کوی دانشگاه و عاملان ضرب وشتم مردم را نیز درخواست کرده اند.

در اینکه آیا این اعترافات معتبر است یا نه و صادق است یا نه قضاوت نخواهیم کرد، چرا که این اعترافات در محضر قاضی محترم دادگاه صورت پذیرفته و هموست که تصمیم گیر نهایی در این مورد است. پس باید تا صدور رای صبر کرد.

اما از وجه دیگری به نظر می رسد که پخش رسانه ای این اعترافات به همراه پوشش وسیع در تمام بخشهای خبری صدا و سیما، آن هم در فاصله ای کمتر از دو روز به مراسم تنفیذ رییس جمهور، با مصالح و منافع عمومی جامعه سازگار نبود. مهمترین نیاز فعلی جامعه حرکت به سوی آرامش و دروی از هر گونه التهاب است. نیازی که اصلا به آن توجه نشد.

نتیجه این نبرد سیاسی در جامعه ما جز سرخوردگی مردم نخواهد بود و آیا ما به حضور کسانی جز همین مردم در دو سال دیگر در پای صندوقهای رای نیاز نداریم؟ ای کاش همه به آرامش و وحدت فکر می کردیم. ای کاش....

سیاست در ایران

ناآرام

عرصه سیاست در دنیا و به خصوص در کشورهای جمهوری همچون یک مسابقه دو است. دو یا چند رقیب در این مسابقه شرکت می کنند و نهایتا نیز یک نفر گوی رقابت را از بقیه می رباید. در اکثر کشورهای دنیا نزاع میان نامزدها و درگیری های انتخاباتی نیز همواره وجود داشته و دارد اما این نزاع ها مانند این است که یک نفر در مسیر مسابقه مانعی در مقابل دیگری ایجاد کند و یا در حین مسابقه با تنه زدن و... رقیب را از اول شدن بازدارد.

اما آنچه که امروزه در صحنه سیاسی جامعه و از جانب جناح های سیاسی کشور مشاهده می کنیم بیش از یک تنه زدن ساده در خلال یک مسابقه دو است. گویی جناح های سیاسی وارد یک نبرد تمام عیار شده اند!

جناح های سیاسی در کشور چنان در برابر هم صف آرایی کرده اند که گویی باید حتما رقیب به هر نحوی که شده و با بهرمندی از هر حربه ای که شده به زمین خورده و حذف شود.

فرض کنیم یکی از جناح های سیاسی که در این انتخابات شکست خورده، در صدد است که لباس رزم بپوشد و به میدان بیاید؛ آیا بهتر است دولتمردان و سیاستمداران پیروز بکوشند فضا به سوی آرامش و کاهش التهاب حرکت کند تا رقیب مجبور شود لباس رزم از تن درآورد، یا اینکه با انجام برخی اقدامات، رقیب را در اقدام خود مصمم تر سازند؟ آیا پخش اعترافات پیش از صدور حکم دادگاه، آن هم اعترافاتی که نه شخص اعتراف کننده بلکه دیگرانی غیر از او را مقصر می کند، فضا را ملتهب تر نمی سازد؟ آیا این اقدام معنایی جز این دارد که این سوی نبرد نیز لباس رزم در تن کرده و در میانه میدان در انتظار رقیب که نه، خصم است.

هر دو جناح سیاسی کشور فراموش کرده اند که این انتخابات آخرین انتخابات نیست. و این گونه هم نیست که همیشه قدرت در یک جناح سیاسی باقی بماند. لازمه یک کشور جمهوری و دموکراتیک مانند ایران چرخش قدرت است. آیا بهتر نیست یک جناح به قواعد بازی دموکراتیک تن دهد و بپذیرد که شکست خورده و جناح دیگر نیز به جای التهاب آفرینی، انتخاب تیترهای جنجالی و پخش اعترافات جنجال برانگیزتر به سوی آرامش و التهاب زدایی حرکت کند؟

ای کاش جناح های سیاسی نبرد سیاسی خود را به صحنه عمومی جامعه و مردم نمی کشاندند. جناح شکست خورده با کشاندن مردم به خیابانها و جناح پیروز نیز با برگزاری جشن پیروزی، سخنان تحریک برانگیز، انعکاس گزینشی اخبار و پخش اعترافات همین اشتباه را مرتکب شد. هر دو، صحنه عمومی را به مکانی برای نبرد آخر الزمانی خود تبدیل کردند.

نتیجه این نبرد سیاسی در جامعه ما جز سرخوردگی مردم نخواهد بود و آیا ما به حضور کسانی جز همین مردم در دو سال دیگر در پای صندوقهای رای نیاز نداریم؟ ای کاش همه به آرامش و وحدت فکر می کردیم. ای کاش....