چرا حیدرالعبادی مواضعی عجیب اتخاذ میکند؟
عبادت آمریکایی العبادی
بسیاری از تحلیلگران، حضور "حیدرالعبادی" در راس قدرت عراق را ناشی از توافقات پشت صحنه سرانی ایران و عراق میدانستند، اما به نظر میرسد که باتوجه به نارضایتی مردم عراق از عملکرد وی و نظر به فضای پیشِ روی منطقهای؛ جمهوری اسلامی ایران دیگر تمایلی برای ادامه حضور العبادی در راس قدرت را ندارد.
یکی از مواردی که طی یکی دو ماه اخیر در فضای منطقهی غرب آسیا مورد توجه تحلیلگران و رسانههای مختلف قرار گرفته است روابط سینوسی جمهوری اسلامی ایران و عراق و اتفاقات فی مابین است. در این زمینه حدود یک ماه پیش بود که با افزایش شدید گرما و در اوج تابستان و با توجه به عدم پرداخت مطالبات ایران در زمینه ی انتقال برق به جمهوری عراق، دولت ایران تصمیم به قطع صادرات برق به این کشور گرفت.
پس از این اتفاق موج اعتراضات در شهرهای جنوبی عراق علیه دولت این کشور گسترش یافت و تظاهرات گسترده ای در این مناطق شکل گرفت. بلافاصله بعد از این قضیه حیدر العبادی نخست وزیر عراق در اقدامی قابل توجه دستور جایگزینی صادرات برق از عربستان سعودی به این کشور به جای ایران را صادر کرد.
فارغ از این که این مساله چه میزان اراده ی جدی دولت عراق و چه میزان اقدامی سیاسی در جهت مقابله با جمهوری اسلامی ایران محسوب میشد فضای تقابل بین دو کشور را وارد مرحله ی جدیدی کرد. در این بین تنشها بین دو کشور با اظهارات برخی از نمایندگان مجلس ایران مبنی بر لزوم دریافت غرامت جنگ از عراق افزایش یافت و تحلیلهای گوناگونی در این زمینه ارائه شد. اما در این بین مهم ترین اتفاق که بیش از سایر موارد مورد توجه رسانههای مختلف واقع شد اظهارات حیدرالعبادی نخست وزیر عراق بود که اعلام کرد علی رغم اینکه تحریم های ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران را ظالمانه میداند اما به دلیل منافع ملی عراق مجبور به پیروی از آن خواهد بود.
این اظهارات در حالی صورت میگرفت که فارغ از مخالفت بسیاری از کشورهای مناطق مختلف دنیا با تحریم های امریکا در فضای منطقه ای نیز کشورهایی مانند ترکیه و پاکستان که قرابت بسیاری کمتری در روابط خارجی خود با ایران به نسبت عراق دارند به طور رسمی اعلام کردند که تحریم های امریکا را اجرا نخواهند کرد تا واکاوی حرف های العبادی نیاز به دقت بیشتری داشته باشد.
اما برای بررسی ریشهی این اتفاقات و اینکه انگیزه آقای نخست وزیر از این اقدامات و اظهارات چه میباشد باید به چند ماه قبل و انتخابات عراق رجوع کرد. در این انتخابات که با حضور پنج ائتلاف بزرگ شیعی برگزار شد هیچ یک از این ائتلاف ها موفق به کسب اکثریت مطلق آرا نشدند و نزدیکی رای ها به هم لزوم ائتلاف درون پارلمانی برای تشکیل کابینه و تعیین نخست وزیر را محرز کرد.بر این اساس فهرست سائرون نزدیک به مقتدی صدرحدود 54 کرسی، ائتلاف نصر نزدیک به حیدرالعبادی نخست وزیر فعلی عراق52 کرسی و هم چنین فهرست فتح شامل نیروهای نزدیک به حشد الشعبی با محوریت هادی العامری 50 رای به دست آوردهاند.
هم چنین قابل ذکر است در میان سایر گروههای مهم شیعه ائتلاف دولت قانون وابسته به "نوری المالکی" نخست وزیر سابق؛ حدود 25 کرسی و جریان حکمت به ریاست "سید عمار حکیم" 22 کرسی به دست آوردهاند. این نزدیکی و عدم قدرت فائقه هیچ یک از این ائتلافها در کنار بحثهای ادامه دار مربوط به وقوع تقلب در این انتخابات توسط گروههای مختلف عراقی باعث شد نقش دولت های منطقه ای و قدرتهای فرامنطقهای در تشکیل دولت آینده عراق بیش از پیش شود و این کشور دورهای از بیثباتی را طی نماید. بر اساس همین گزاره می توان تا حدی به تحلیل صحبتهای العبادی پرداخت.
در واقع در حالی که تا پیش از این بسیاری از تحلیلگران حضور "حیدرالعبادی" در راس قدرت عراق را ناشی از توافقات پشت صحنه میدانستند، به نظر میرسد که باتوجه به نارضایتی مردم عراق از عملکرد وی و نظر به فضای پیشِ روی منطقهای جمهوری اسلامی ایران دیگر تمایلی برای ادامه حضور العبادی در قدرت ندارد.
به نظر می رسد حیدرالعبادی نیز این موضوع را به خوبی درک کرده و برخلاف مشی پیشین میانه روی خود بین قدرت های خارجی موثر در عراق قصد خود برای نزدیکی کامل به ایالات متحده برای تکیه مجدد بر مسند نخست وزیری عراق را آشکار کرده است اما باید توجه داشت که به نظر میرسد این اقدام بنا به دلایلی با شکست مواجه خواهد شد:
اولا اینکه نوع بازیگری امریکا در عراق با جمهوری اسلامی ایران متفاوت می باشد در واقع اگر جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر اصولی مانند قرابت فرهنگی و مذهبی خود، توانایی بازی در تحولات عراق را دارد؛ ایالات متحده با اتکا بر مواردی مانند قدرت اقتصادی و نظامی بر اساس تهدید و تطمیع گروههای مختلف عراق،ی در این کشور به بازیگری میپردازد که به نظر میرسد حداقل در مقطع فعلی حالت اول توان اثر گذاری بیشتری برای ائتلاف سازی بین گروه های شیعی درون پارلمان را دارد.
ثانیا ایالات متحده باتوجه به عملکرد یکی دو دهه اخیر خود در عراق از تجاوز نظامی به این کشور تا تلاش برای بیثباتی عراق با اقداماتی مانند حمایت پنهانی و تلویحی از داعش و یا حمایت تقریبا عینی از گروههای تجزیهطلب کرد چهرهی مقبولی میان مردم عراق نداشته و طببیعتا گزینهای که با حمایت این کشور در عراق قدرت را در دست بگیرد توانایی اجماع سازی بین مردم را برای گذار از دورهی بی ثباتی نداشته و نمیتواند موفق باشد.
با توجه به موارد مذکور به نظر میرسد اظهارات اخیر نخست وزیر عراق فاقد هرگونه اهمیت راهبردی بوده و بیشتر تلاشی در جهت جلب حمایت امریکایی ها برای قدرتیابی مجدد است که به نظر می رسد این مورد نیز توفیقی نخواهد یافت.
پس از این اتفاق موج اعتراضات در شهرهای جنوبی عراق علیه دولت این کشور گسترش یافت و تظاهرات گسترده ای در این مناطق شکل گرفت. بلافاصله بعد از این قضیه حیدر العبادی نخست وزیر عراق در اقدامی قابل توجه دستور جایگزینی صادرات برق از عربستان سعودی به این کشور به جای ایران را صادر کرد.
فارغ از این که این مساله چه میزان اراده ی جدی دولت عراق و چه میزان اقدامی سیاسی در جهت مقابله با جمهوری اسلامی ایران محسوب میشد فضای تقابل بین دو کشور را وارد مرحله ی جدیدی کرد. در این بین تنشها بین دو کشور با اظهارات برخی از نمایندگان مجلس ایران مبنی بر لزوم دریافت غرامت جنگ از عراق افزایش یافت و تحلیلهای گوناگونی در این زمینه ارائه شد. اما در این بین مهم ترین اتفاق که بیش از سایر موارد مورد توجه رسانههای مختلف واقع شد اظهارات حیدرالعبادی نخست وزیر عراق بود که اعلام کرد علی رغم اینکه تحریم های ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران را ظالمانه میداند اما به دلیل منافع ملی عراق مجبور به پیروی از آن خواهد بود.
اگر جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر اصولی مانند قرابت فرهنگی و مذهبی خود، توانایی بازی در تحولات عراق را دارد؛ ایالات متحده با اتکا بر مواردی مانند قدرت اقتصادی و نظامی بر اساس تهدید و تطمیع گروههای مختلف عراق،ی در این کشور به بازیگری میپردازد.
این اظهارات در حالی صورت میگرفت که فارغ از مخالفت بسیاری از کشورهای مناطق مختلف دنیا با تحریم های امریکا در فضای منطقه ای نیز کشورهایی مانند ترکیه و پاکستان که قرابت بسیاری کمتری در روابط خارجی خود با ایران به نسبت عراق دارند به طور رسمی اعلام کردند که تحریم های امریکا را اجرا نخواهند کرد تا واکاوی حرف های العبادی نیاز به دقت بیشتری داشته باشد.
اما برای بررسی ریشهی این اتفاقات و اینکه انگیزه آقای نخست وزیر از این اقدامات و اظهارات چه میباشد باید به چند ماه قبل و انتخابات عراق رجوع کرد. در این انتخابات که با حضور پنج ائتلاف بزرگ شیعی برگزار شد هیچ یک از این ائتلاف ها موفق به کسب اکثریت مطلق آرا نشدند و نزدیکی رای ها به هم لزوم ائتلاف درون پارلمانی برای تشکیل کابینه و تعیین نخست وزیر را محرز کرد.بر این اساس فهرست سائرون نزدیک به مقتدی صدرحدود 54 کرسی، ائتلاف نصر نزدیک به حیدرالعبادی نخست وزیر فعلی عراق52 کرسی و هم چنین فهرست فتح شامل نیروهای نزدیک به حشد الشعبی با محوریت هادی العامری 50 رای به دست آوردهاند.
هم چنین قابل ذکر است در میان سایر گروههای مهم شیعه ائتلاف دولت قانون وابسته به "نوری المالکی" نخست وزیر سابق؛ حدود 25 کرسی و جریان حکمت به ریاست "سید عمار حکیم" 22 کرسی به دست آوردهاند. این نزدیکی و عدم قدرت فائقه هیچ یک از این ائتلافها در کنار بحثهای ادامه دار مربوط به وقوع تقلب در این انتخابات توسط گروههای مختلف عراقی باعث شد نقش دولت های منطقه ای و قدرتهای فرامنطقهای در تشکیل دولت آینده عراق بیش از پیش شود و این کشور دورهای از بیثباتی را طی نماید. بر اساس همین گزاره می توان تا حدی به تحلیل صحبتهای العبادی پرداخت.
در واقع در حالی که تا پیش از این بسیاری از تحلیلگران حضور "حیدرالعبادی" در راس قدرت عراق را ناشی از توافقات پشت صحنه میدانستند، به نظر میرسد که باتوجه به نارضایتی مردم عراق از عملکرد وی و نظر به فضای پیشِ روی منطقهای جمهوری اسلامی ایران دیگر تمایلی برای ادامه حضور العبادی در قدرت ندارد.
به نظر می رسد حیدرالعبادی نیز این موضوع را به خوبی درک کرده و برخلاف مشی پیشین میانه روی خود بین قدرت های خارجی موثر در عراق قصد خود برای نزدیکی کامل به ایالات متحده برای تکیه مجدد بر مسند نخست وزیری عراق را آشکار کرده است اما باید توجه داشت که به نظر میرسد این اقدام بنا به دلایلی با شکست مواجه خواهد شد:
اولا اینکه نوع بازیگری امریکا در عراق با جمهوری اسلامی ایران متفاوت می باشد در واقع اگر جمهوری اسلامی ایران با تکیه بر اصولی مانند قرابت فرهنگی و مذهبی خود، توانایی بازی در تحولات عراق را دارد؛ ایالات متحده با اتکا بر مواردی مانند قدرت اقتصادی و نظامی بر اساس تهدید و تطمیع گروههای مختلف عراق،ی در این کشور به بازیگری میپردازد که به نظر میرسد حداقل در مقطع فعلی حالت اول توان اثر گذاری بیشتری برای ائتلاف سازی بین گروه های شیعی درون پارلمان را دارد.
ثانیا ایالات متحده باتوجه به عملکرد یکی دو دهه اخیر خود در عراق از تجاوز نظامی به این کشور تا تلاش برای بیثباتی عراق با اقداماتی مانند حمایت پنهانی و تلویحی از داعش و یا حمایت تقریبا عینی از گروههای تجزیهطلب کرد چهرهی مقبولی میان مردم عراق نداشته و طببیعتا گزینهای که با حمایت این کشور در عراق قدرت را در دست بگیرد توانایی اجماع سازی بین مردم را برای گذار از دورهی بی ثباتی نداشته و نمیتواند موفق باشد.
با توجه به موارد مذکور به نظر میرسد اظهارات اخیر نخست وزیر عراق فاقد هرگونه اهمیت راهبردی بوده و بیشتر تلاشی در جهت جلب حمایت امریکایی ها برای قدرتیابی مجدد است که به نظر می رسد این مورد نیز توفیقی نخواهد یافت.